داستان مِستر اُلمپیای1980

 
منبع: Muscular Development Magazine
 
ترجمه و تلخیص: داود بیات

 

1

 

 
اول از همه، اشاره به این نکته ضروری است که همه ما آرنولد را دوست داریم و ستایش می کنیم، ولی با کمی کنکاش در زندگی این بزرگان هم می توان دید که گاهی اوقات اشتباهاتی را مرتکب شده و یا برای موفقیت به حیله های ناخوشایندی متوسل شده اند!

 

اما داستان المپیای 1980 میلادی...

 

آرنولد بعد از رقابت مستر المپیای 1975 در آفریقای جنوبی اعلام کرد که بازنشسته شده و می خواهد با جدیت بیشتری به بازیگری بپردازد. سال بعد، دوست صمیمی آرنولد یعنی دکتر فرانکو کلمبو فقید قهرمان شد و بعد از آن هم دوره سلطنت فرانک زین رسید؛ از سال 1977 تا 1979 ، یعنی فرانک زین سه دوره متوالی قهرمان مستر المپیا شد.

 

حالا می رسیم به کمی پیش از المپیای سال هشتاد میلادی، جایی که آرنولد با یک بازگشت غیرمنتظره اول شد و فرانک زین به عنوان سوم رسید! فرانک زین در این مورد می گوید: "من به خودِ سال پیشم باختم. در المپیای سیدنی (1980) من کات تر بودم، ولی نسبت به سال قبلم کوچک تر بودم که آن هم بخاطر آسیب دیدگی قبل مسابقه بود". در فاصله هشت هفته از رقابت، فرانک برای آفتاب گرفتن به کنار استخر خانگی رفته و روی صندلی می نشیند، اما صندلی سر می خورد و فرانک محکم روی لبه استخر سقوط می کند، به شکلی که بخش انتهایی مجاری ادراریش ضربه خورده و دچار خونریزی می شود!
به هر حال، این داستان منجر می شود به مراجعه فوری به بیمارستان و چهار روز بستری شدن. پس از کش و قوس های فراوان، بالاخره این داستان بعد از دو هفته ختم به خیر می شود، اما تا آن زمان فرانک حدود هفت کیلوگرم از عضلات با ارزشش را از دست داده است. در جامعه بدنساز هم شایعه می شود که "پیروزی در المپیای چهارم پیشکِش، فرانک زین احتمالا دیگه هیچوقت نمیتونه حتی مسابقه بده". فرانک زین هم در این بین تصمیم به انجام کاری می گیرد که شاید هر کس دیگری هم در این وضعیت انجام می داد: مشورت با آرنولد!

 

فرانک زین این طور توضیح می دهد: "پس از بازنشستگی آرنولد، خیلی ها پیش از مسابقات به سراغش می رفتند و به دنبال راهنمایی و نصیحت بودند. آنها فیگورهایشان را اجرا می کردند و آرنولد هم معمولاً به نکات ریز و اشتباهات احتمالی آنها اشاره می کرد". به هر حال، فرانک زین از آرنولد می پرسد که حالا باید چکار کنم و آرنولد هم جواب می دهد که " باید بری به استرالیا و از عنوانت دفاع کنی".  
در جریان همین مکالمه، فرانک زین از آرنولد می پرسد که آیا او هم در مسابقه شرکت می کند و البته آرنولد جواب منفی می دهد، در حالی که همه ما می دانیم که آرنولد در این مسابقه شرکت می کند و با حاشیه های بسیار قهرمان می شود. باید بدانید که در آن هفته های پیش از مسابقه، خیلی ها با دیدن بدن آماده آرنولد این قضیه را مطرح کرده بودند، اما آرنولد با تکذیب این قضیه ادعا می کرده که " فقط دارم برای فیلم کونان بَربَر بدنم رو آماده می کنم، اما به عنوان مفسر ورزشی و فقط برای گزارش کردن مسابقه برای شبکه CBS به استرالیا میام".

 

به هر حال، فارغ از اینکه آرنولد واقعا چه برنامه ای داشت، می شود تصور کرد که آرنولدِ کم و بیش آماده وقتی متوجه می شود که قهرمان سال قبل از شرایط آرمانی به دو است، دوباره جاه طلبیش گُل می کند و تصمیم می گیرد به سیدنی برود و هفتمین قهرمانی را هم به کارنامه ش اضافه کند. هر کسی که در مستر المپیا مدعی قهرمانی باشد، معمولاً با معیارِ قهرمان سال قبل محک می خورد و با او مقایسه می شود. در واقع، مردی که تاج را به سر دارد، هدف بقیه است. پس، ناآماده بودن فرانک زین در مقایسه با خودش، اولین ضربه به نفع آرنولد محسوب می شده است!

 

attachment

 

خود فرانک زین البته اینطور می گوید که شاید بهتر بود آن سال را استراحت می کردم و سال بعد برمی گشتم. به هر حال، پس از بازگشت از المپیا، زین همچنان گیج بود که چرا آرنولد به عنوان یک دوست به او نگفته بود که در مسابقه شرکت می کند. البته، او جواش را دو ماه بعد گرفت، وقتی که با آرنولد در کافه روز ونیس (ساحلی در کالیفرنیا) نشسته بودند. خلاصه جواب آرنولد اینکه: " ببین فرانک، رقابت بحث استراتژیه، نه دوستی! نمیتونی این دو تا رو با هم قاطی کنی!" البته، این دو همچنان با هم دوست هستند و فرانک اذعان می کند که آرنولد خیلی به او کمک کرده و این را هم اضافه می کند که درسی که یاد گرفته این بوده است که اگر باهوش باشی هرگز با آرنولد وارد رقابت نمی شوی، چون به هیچ وجه پیروز نخواهی شد!